هرزه کوچولوی ضعیف[p11]

ران:خب موش کوچولو خائن حالا ما باید باهات چیکار کنیم؟(پوز خند)
ا/ت:هر کاری فقط التماستون میکنم به مایکی چیزی نَگین(استرس شدیددد)
ران:بزا فک کنممممم
خببب نظرم منفیهه قهقهه
(حاجی من چقد بیشور شدممممم توجه نویسنده خل شده است😂)
از زبان نویسنده
ا/ت از استرس دستو پاهاش به لرزه در میاد
ران از موهای ا/ت میگیره و کِشون کِشون میبَرَتِش جای مایکی.. مایکی که رو مبل لم داد متوجه صدای ا/ت میشه که داره معذرت خواهی میکنه و گریه های شدیددد
مایکی:هوی هوی هوی اینجا چخبره اینهمه سروصدا برای چیه هااا(داد)
ران:رئیس این موش کوچولوی خائن قصد داشت به شما خیانت کنه می‌خواست همچیو به دوست پسرش بگه که منو ریندو مچشو گرفتیم
مایکی:عجب که اینطور
مایکی به ا/ت که افتاده جلوش و سرش پایینه نگاهی میکنه و از موهاش میگیره طوری که سر ا/ت میاد بالا و با مایکی چش تو چش میشه
مایکی:پس تو میخواستی به من خیانت کنی؟؟
ا/ت:مایکیی بخدا من نمی..
مایکی ببر صداتو هرزهههه(عربده بلندددددد)
بلند شو سریع پاشو تن لَشِتو تکون بده یالا
مایکی دست ا/ت و میگیره و میکشه به سمت اتاق بنفش(نکته اتاق بنفش اغلب برای شکنجه استفاده میشه)
ا/ت همینطور درحال التماس کردن و گریه کردنه...